تفریحات سنتی

اونایی که میگند یک گ.و.ز به اندازه ی ده قرص اکس شادی آور است بیجا کردند من خودم یکبار تو یک جمع خیلی خیلی صمیمی بودم یکی همچین خودشو خالی کرد ، شادی که نداشت هیچ از ترس نزدیک بود افقی شم  کلا یک لحظه کل بدنم رفت تو خلآ احساس کردم آخر دنیا شده یا بمب هیدروژنی ترکوندند شادی های سنتی درسته از صنعتی بهتره ولی گاهی وقتا هم خطر آفرینه خب. بیایید با نگاهی به جمع و دوستان به موقع ازین دستاورد سنتی استفاده کنیم 

گوشی جدید

خب جدای ازینکه تو کشورای دیگه به IPhone 5 و BlackBerry و ... حال میکنند تو ایران ما هم پا به پای اونا گوشی تولید میشه یکی از برند های بزرگ کشور ما که کمر این گوشی های خارجکی رو به خاک و خون مالیده خفن ، اسمش هست GLX که در تازه ترین تبلیغش یک قابلیت کهکشانی رو کرده که گوشیش به راحتی داخل جیب جا میشه و ازون مهمتر راحت از جیب خارج میشه منکه کلا یکساعت هنگ این گوشی بودم در آینده شاهد مدل GLX call & sms هستیم که میتونید باهاش تماس بگیرید ، پیامک بزنید و از مهمترین قابلیتاش زنگ خوردن هنگام تماس با شماست. بزن دست قشنگرو به افتخار این شرکت غول و بزرگ تولیدی (زاااااااااااااااااااااااااارت)

فکر خلاف

کافیه یکبار تو ماشین یا یک جای دنج باشی و یک فکر خفن خلاف یا کلا به قولی غیر مثبت به ذهنت برسه از داییت و خاله و کل فامیل گرفته تا رفیقی که ده ساله ندیدیش تو همون مکان رویت میشند و همه هم ازت میپرسند کلک اینجا چکار میکنی انگار بو میکشند لامذهبا. حالا کافیه تو همون موقعیت مکان دنج باشی کلا فکر مثبتی داشته باشی ماشین که کلا به فنای عظما میره هیچ ، انگار همه یکدفعه به مرگ طبیعی دچار میشند و هیچوقت وجود خارجی نداشتند. شانس بیاریم مامور گشت پیداشون نشه و خفتمون نکنند ، حتما از گرسنگی میمیریم 

یلدااااااااااا

سلام. بابت تاخیر شرمنده این مطلبو باید دیشب میزاشتم ولی بخاطر مشغله ی فکری و شکمی اینجانب اصلا فرصت نکردم و شما به روی ماهتون ببخشید راستشو بخواید ما دیشب با تمام قوا در صحنه ی خرید میوه و آجیل بودیم و به این شکل رفتیم به پیشواز شب یلدا:



بعدش با دلی خوش رفتیم خونه و بعد با توجه به دوره های چتر بازی که دیده بودیم رفتیم به خونه ی یکی از فامیل و اونجا چترمون رو پهن کردیم بعدش به دلیل بیماری که داریم (شکم بینی) ، وقتی ما شکم واسمون مهم میشه کلا هیچ کس و هیچ چیزو نمیبینیم  نشستیم به خوردن و چشتون روز بد نبیته تا ته تهمون خوردیماااااا. به این صورت که در زیر مشاهده میکنید:


خلاصه شب یلدای همتون مبارک باشه امیدوارم دیشب حسابی بهتون خوش گذشته باشه به ما اصفونیا که حسابی خوش گذشت. پایان مطلب تماس فرت

دهه شصتی (5)

یادش بخیر سر کلاس میخواستیم یک وسیله حالا دفتر ، مداد رنگی یا ... که پلاستیک داشت رو باز کنیم کلی سامورایی بازی در میاوردیم ، تمرکز میکردیم در حد ایکی یوسان ، با شلوغی کلاس خودمونو هماهنگ میکردیم بعدش تا دست بکار میشدیم کلاس که میشد شب اول قبر (منظور از شب اول قبر سکوت مطلق است ) خود پلاستیکه هم میگفت زاااااااااااااااااااااااااااااااااارپ هیچی دیگه همه مثل کروکدیل بر می گشتند نگات میکردند تازه اگر اون وسیله لواشک یا ترشک یا پفک بود که دیگه هیچی مثل این زامبیا میریختند رو سرت ، بعدش تنها چیزی که من یادمه دست و پا بود که میومد تو شکم و صورت آدم  کلا آرزوی یک لواشک یا پفک خوردن بدون استرس سر کلاس به این دل ما موند از هیچکدومتون نمیگذرم به این شب عزیز

فرهنگ

داشتم رادیو گوش میکردم گزارشگر از طرف میپرسه مردم شهرتون چطوریند؟ میگه مردم شهر ما آدم های با شعور و با فرهنگی هستند!!!  یعنی بقیه ی جاها مردمش بی شعور و بی فرهنگند  بعد یک سوال دیگه ما که هر شهری یا استانی رو شنیدیم همینو گفتند پس این بیشعورایی که تو جاده ، خیابون و شهرمون هستند که عصمت مردمو میکشند سرشون کی هستند؟ هاااان؟ قاچاقی اومدند تو شهرمون بازار مشترکند ، آهان فکر کنم اینا نفوذیند میخواند وجه ی مسئولین زحمت کش مارو خراب کنند

دستشویی

ایرانیا از قدیم الایام به فکر شادی و خنده و کلا مبارزه با افسردگی بودند نمونه بارزش همین دستشویی هستش که قبلا تو حیاط بود ، طرف میرفت با خیال راحت و با تمام زور و تواناییش خودشو از کلی عذاب روحی و جسمی خلاص میکرد و بعد از دستشویی با امید بیشتری به زندگیش ادامه میداد  ولی الان با ساختن دستشویی داخل خونه وقتی بری دستشویی فقط میتونی خودتو اندازه یک سر درد کوچیک یا در حد یک دعوای خیابونی خالی کنی  البته گاهی افراد مرام گذاشته و غریبه و خودی نمیکنند و کلا با خیال راحت اینکارو میکنند. در این حالت هم خودشون رو خالی کردند و هم موجبات خنده و شادی افراد داخل خونه رو فراهم میکنند و کلا همگی با امید بیشتری به زندگیشون ادامه میدند  من از همینجا از این قشر زحمت کش کمال تشکر رو دارم

بخند تا دنیا بهت بخنده

میگند بخند تا دنیا بهت بخنده خب چند تا سوال اینجا پیدا میشه:

اولا اینکه این دنیارو ما از کجا پیدا کنیم؟؟؟

دوما از کجا بدونیم اسمش دنیاست؟؟؟

سوما حالا گیریم پیداش کردیم تو همون نگاه اول لبخندو بزنیم فکر نمیکنه یک تختمون کمه؟؟؟

چهارما اومدیم خندیدیم و زارت زد تو گوشمون اونوخخختتتتت چیکار کنیم؟؟؟

به نظر من کلا بیخیال دنیا بشیدو برید سراغ کیس های دیگه

دهه شصتی (4)

من الان به این بحران شخصیتی که ما دهه شصتیا دچارش شدیم پی بردیم امروز داشتم یک کارتون قدیمی میدیدم طرف به فندق داره میگه گردو  جدای ازون که نقطه چین تو روحت دوبلر عزیز بعدش داداش من یعنی تو دوره ی ما چیزی به اسم فندق نبوده یا شما باهاش آشنا نبودی که با من و هم نسلام اینطور ظالمانه رفتار کردی  خوب یک نسلو به فنا دادی رفت با این دوبلریت 

فیلم ترسناک

انقدر حال میکنم وقتی تو یک جمع هستیم ، یک فیلم ترسناک پخش کنند وسط فیلم یکدفعه داد بزنم همه کل پشم و پرز بدنشون بریزه بعدش بیفتند دنبالم که خفم کنند. لذت بردم در حد لالیگا که میگما  البته قبل از فیلم کلیه ی افراد رو مجبور کنید حتما دستشویی برند که حادثه ای به وجود نیاد اینجا خانواده نشسته