دهه شصتی (3)

قدیما که فقط ما دهه شصتیا بودیمو هیچ امکانات تفریحی دیگه ای نبود یک بزرگتر چالش بر انگیزترین سوالش ازما این بود صبحونه چی میخوری ما هم مثل یک کروکدیل دهنمون رو به حد نهایت باز میکردیمو دندونارو میریختیم بیرون و میگفتیم مثلا کره و عسل بعد جواب میومد نداریم آخرشم با چند تا پیشنهاد دیگه به جواب آخر میرسیدیم که نون و پنیر بود (آخه چرا با احساسات پاکمون بازی میکردید ) بحث صبحونه که برای نسل امروزی کلا منتفیه چون همه چی آمادست حالا کافیه به بچه های این دوره زمونه بگی دلم گرفته همچین واست از احساسات و روانشناسی میگه کل حال تمام پشم و کرک بدنت میریزه آخرشم قیافت میشه اینطوری  مثل حالت صفر صفرم تو ریاضی یا همون حالت گنگ خودمون

نظرات 3 + ارسال نظر
فاطی شنبه 20 آبان‌ماه سال 1391 ساعت 04:07 ب.ظ

واقعا که حالا میفهمم دهه شصتیا عجب آدمایی هستن من خودم بچه ی دهه 70 اونم اواخرش ولی حالم از عشق و عاشقی بهم میخوره ناراحتم کردی دیگه نمیام وبت آدم بد بووووق

بووووووووووووووووووووق

هنگامه جمعه 21 مهر‌ماه سال 1391 ساعت 11:38 ب.ظ http://hengameharjomand.blogsky.com/

نون و پنیرت و بخور شکر کن الان دولار بوووووق بچه ها باید سماق بمکن

کدوم نون کدوم پنیر من کیم تو کی

امیر سام جمعه 21 مهر‌ماه سال 1391 ساعت 07:29 ب.ظ

سیر تکاملی چهره ی شما هنگام صحبت با یک فرد دهه هفتادی
----

والا به نوناشون

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد